[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 6   کل بازدیدها: 2466
 
نه تو دانی و نه من - خوب، بد، زشت
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || نه تو دانی و نه من - خوب، بد، زشت
|| لوگوی وبلاگ من || نه تو دانی و نه من - خوب، بد، زشت

|| اوقات شرعی ||



|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
نه تو دانی و نه من
نویسنده: محمد جلال(چهارشنبه 85/6/22 ساعت 1:27 صبح)

اندیشه من آن زمان بی نور ، تهی و این زمان نیز

گاه به دریای وجود آنکس می اندیشم که ترنم بارش ساحلش

جام خالی از طرب باده را لبریز کرده و اندیشه تهی ...

تکرار مکررات دنیا و دنیا زدگی ما بین دنیا و دنیا

نگاه را دریاب که گاه و بی گاه ، هوس آلود ، رشکبار

به آسمان پر از نور خالی از ستاره خالی از ماه خیره می شوند

کو صدایی که گوشهای نگران رود را به قطره ای آب امیدوار کند؟

لحظه ای با تو ، آنی بی تو و ساعتی در تشویش بین این دو

خطهایی به امتداد آنچه که عمر کرد و بود ، به محبوبی خودش

خطی پر از زنگار محبت بر روی دستانی پینه بسته از زجر و گناه

خط سرنوشت که حتی تاریکتر از سوی چشم مردی نابینا بود

خط و امتداد میله ای برای اسیری که دادگر زمان زمینی اش کرده

و این خط واین نشان که اینجا تاب عشق را ندارد ، چون اندیشه تهی است  



نظرات دیگران ( )